پرونده كلاسه : 72/671/22

راي شعبه 22 ديوان عالي كشور
راي اولا”: اين كه خوانده دعوي در جلسه مورخه 24/9/71خلاصتا” اظهار نموده كه بيش از ده بار به خانه آنها نرفته و چگونه مي توان اخلاق او را كه خوب يا بد است در اين مدت دانست و ظاهرا” دادگاه نيز گذشتن مدت سه سال و به حالت عقدي ماندن زوجه در اين مدت طولاني بدون تشكيل خانواده و انجام هر گونه مخارج ديگر كافي براي تشخيص عسر و حرج زوجه ندانسته و ا; هم با همان ده باري كه اشاره شد، كه به خانه آنها رفته چه آن كه هر بار آن به لحاظ زماني كه مي برد مدت كمي نيست و مي توان بخوبي به خصوصيات اخلاقي طرفين با تكرار اين رفت و آمدها پي برد علي الخصوص كه مدافعات زوج منحصرا” عبارت از اين بوده كه زوجه اش را دوست مي دارد و حال آنكه دوست داشتن داراي علل مختلفي است و آن چه كه براي زوجه مهم است دوست داشتن در زمينه خانواده به نحو صحيح و اصولي است كه ظاهرا” زوجه چنين 000را از دوست داشتنهاي همسرش احساس ننموده و دادگاه به اين موارد و موضوعات قابل اهميت عطف توجه ننموده است و حتي نامه هايي كه به آنها اشاره شده ]را[ مطالبه وملاحظه نكرده است و در مجموع جهت حل مشكل زوجه و يا اصلاح ذات البين اهتمام لازم را به عمل نياورده است 0
ثانيا” صدور حكم به رد دادخواست طلاق قبل از ارجاع امر به داوري طبق قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق فاقد وجاهت است و از اين بابت نيز رسيدگي دادگاه ناقص مي باشد بنا به مراتب دادنامه صادره را به جهات فوق نقض و پرونده جهت رسيدگي مجدد000]ارجاع [ مي شود0)) (72/671/22)

مرجع : كتاب علل نقض آراءمحاكم درموضوعات احوال شخصيه ومدني درديوان عالي كشور
تاليف : يداله بازگير،ازانتشارات ققنوس ،چاپ اول ، 1376
* سابقه *

در اين پرونده خواهان دادخواستي به خواسته صدورحكم طلاق تقديم دادگاه نموده و خلاصتا” توضيح داده است كه فريب خوده وخود را به عقد خوانده در آورده ، بعدا” معلوم شده كه نامبرده ولگرد وبدون كسب و كار است و قادربه اداره امور او نيست ودرصورت ادامه زندگي با وي موجبات عصر و حرج فراهم خواهد شد 0 زوجه در جلسه دادگاه اظهار داشته ((000تا كنون مراسم عروسي انجام نشده است و من با حركاتي كه زوج دارد نمي توانم با وي زندگي كنم 000 چون اخلاق ندارد و من به طور كلي اين مرد را نمي خواهم اگر مدتها هم طول بكشد و مرا طلاق ندهد من با زندگي بكن نيستم 0))
خوانده نيز اظهار داشته ((000 حاضر نيستم طلاقش بدهم 000مابا هم زندگي نكرديم تا اخلاقم خوب باشد يا بد و موقع صيغه عقد من سرباز بودم ما همديگر را مي خواستيم و عاشق و معشوق هم بوديم 0 نمي دانم چطور شده كه بدون اين كه با من زندگي كند وعروسي كنيم يكمرتبه تغيير رويه داده و مي گويد مرا نمي خواهد000))
دادگاه از طريق پاسگاه در مقام تحقيق از علت يا علل راضي نشدن زوجه به زندگي و عروسي با شوهر خود بر آمده و اين كه اگر زوجه مكلف شود با زوج زندگي زناشويي را برقرار كند آياموجب عسر و حرج براي زوجه مي شود يا خير؟ گزارش واصله صرفا”انعكاس اظهارات زوجه به شرح فوق بوده است 0
وكيل زوجه اظهار داشته كه چون زوج هديه اي در هيچ مناسبتي نفرستاده و در اظهارنامه هم نوشته (( اگر به خانه نيامدي به جهنم ))، مسلما” آينده خوبي نخواهد داشت 0
سرانجام دادگاه پايان رسيدگي را اعلام وبشرح دادنامه تجديدنظر خواسته و با اين استدلال كه موجبي براي صدور حكم طلاق نيست وخوانده درمحضر دادگاه اعلام كرده كه حاضر است وسايل آسايش عيالش رافراهم نمايد و تعهد مي دهد كه مطابق ميل او رفتار نمايد، ولي خواهان اعلام داشته كه اخلاقش خوب نيست و طلاق مي خواهد0دعوي خواهان رافاقد وجاهت شرعي و قانوني تشخيص و حكم به رد آن صادر و اعلام مي دارد0 وكيل خواهان ضمن اعتراض به دادنامه صادره مي گويد(( وقتي كسي ظرف سه سال ، سه قران هم خرج همسر عقدي خود ننموده ، بعد از آن كه بر او استيلا يافت چه بسا كه انتظار تدارك خود نيزازاو داشته باشد و با توجه به اينكه زوج صراحتا” مي نويسد(( سالها تو را سرگردان مي كنم 000)) مستدعي است دختر بي گناه را از مخمصه اي كه به خواست ديگران گرفتار آن شده نجات دهند0))