تعبیر”داوری دولتی‏”برای حل اختلافات دولتی را،باید اصطلاح جدیدی در کنار”داوری خصوصی‏” برای حل اختلافات خصوصی به‏شمار آورد.در مقررات کشور ما نیز،داوری دولتی برای حل اختلافات‏ خصوصی دارای سابقه است.اینک در این مقاله،پس از توضیحی راجع به داوری خصوصی برای حل‏ اختلافات خصوصی،موضوع داوری دولتی برای حل اختلافات خصوصی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و در پایان،اشاره‏ای نیز خواهیم داشت بر داوی دولتی برای حل اختلافات دولتی.

داوری خصوصی برای حل اختلافات‏ خصوصی:

در مقررات موضوعه داخلی و بین‏ المللی ایران،ماهیت این نوع داوری، روشن و دارای ضوابط و احکام مشخص‏ است.ماده 632 قانون آیین دادرسی‏ مدنی می‏گوید:”کلیه اشخاصی که اهلیت‏ اقامه دعوی را دارند،می‏توانند منازعه و ماختلاف خود را اعم از اینکه در دادگاههای دادگستری طرح شده یا نشده‏ باشد و در صورت طرح در هر مرحله که‏ باشد،به تراضی به داوری یک یا چند نفر رجوع کنند”.

داوری در ماده مذکور را،”داوری‏ قراردادی‏”نیز می‏نامند که جز در به‏اجرا گذاشتن حقوق راجع به تعهدات(رابطه‏ حقوقی غیرقراردادی)و قراردادها،چیز دیگری بر عهده این نیست و به صورت‏ آلترناتیوی برای دادگاههای دادگستری‏ (داوری مراجع قضائی)می‏باشد.1

تعریف‏”رنه داوید”از داوری نیز،به‏ این نوع از داوری بازمی‏گردد.مطابق‏ تعریف وی،داوری،فن یا تکنیکی است‏ که برای دادن راه‏حل به سؤالی که برای دو یا چند نفر مطرح است،توسط یک یا چندین فرد دیگر(داور یا داوران)که از طریق قرارداد خصوصی و بر مبنای آن و بدون مداخله دولت،اقتدار خود را به‏ دست می‏آورند؛به مرحله اجرا در می‏آید.2

همچنین داوری قراردادی،در قوانین‏ مصوب 1373 مورد تأکید قرار گرفته‏ است.ماده(6)قانون تشکیل دادگاههای‏ عمومی و انقلاب،در این خصوص‏ می‏گوید:

“طرفین دعوا در صورت توافق، می‏توانند برای احقاق حق و فصل‏ خصومت،به قاضی تحکیم مراجعه‏ نمایند”.

لازم به ذکر است که در فقه اسلامی از داوری با عنوان‏”تحکیم‏”یاد شده است. قرارداد داوری را”عقد تحکیم‏”،و طرفین‏ را”محکمین‏”و داور را”حکم‏”یا”قاضی‏ تحکیم‏”می‏نامند.3

آیت الله موسوی اردبیلی،درباره‏ قاضی تحکیم در نظام اسلامی می‏فرماید: “قاضی تحکیم،کسی است که طرفین‏ دعوا،وی را به داوری انتخاب می‏کنند و رأی و نظر او را درباره موضوع اختلاف‏ می‏پذیرند.انتخاب و تعیین قاضی‏ تحکیم با طرفین و در اختیار آنهاست و نیاز بدان نیست که از طرف یک مقام‏ دیگر نیز اذن و اجازه و ابلاغ داشته‏ باشد”.4

در کشور ما،مقررات موضوعه راجع‏ به داوری تجاری بین المللی دارای احکام‏ ویژه‏ای است.داوری خصوصی برای حل‏ اختلافاف خصوصی بین‏المللی،در قانون مصوب 26/6/1376 مجلس‏ شورای اسلامی آمده است.مطابق بند “الف‏”ماده(1)قانون مزبور،”داوری‏” عبارتست از:”رفع اختلاف بین متدایین‏ در خارج از دادگاه،به وسیله شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی مرضی‏ الطرفین و یا انتسابی‏”.بند”ج‏”ماده(1) نیز،راجع به‏”موافقتنامه داوری‏” می‏گوید:”توافقی است بین طرفین،که به‏ موجب آن تمام یا بعضی از اختلافاتی که‏ در مورد یک یا چند رابطه حقوقی معین‏ اعم از قراردادی یا غیرقراردادی-به وجود آمده یا ممکن است پیش آید،به داوری‏ ارجاع می‏شود.موافقت‏نامه داوری، ممکنست به صورت شرط داوری در قرارداد و یا به صورت قرارداد جداگانه‏ باشد”.بند دوم از از ماده(2)همین قانوندر خصوص قلمرو اجرا،اضافه می‏نماید که:”کلیه اشخاصی که اهلیت اقامه دعوا را دارند،می‏توانند داوری اختلافات تجاری‏ بین‏المللی خود را-اعم از اینکه در مراجع قضائی طرح شده یا نشده باشد و در صورت طرح در هر مرحله‏ای که‏ باشد-با تراضی،طبق مقررات این قانون‏ به داوری ارجاع کنند”.بند سوم از ماده‏ (27)قانون فوق،راجع به قانون حاکم بر ختم رسیدگی و صدور رأی،چنین‏ پذیرفته که طرف ایرانی،در صورت‏ تمایل،اجازه دهد داور براساس عدل و انصاف یا به صورت کدخدامنشانه‏ تصمیم بگیرد.به استثنای موارد مندرج‏ در مواد 33 و 34 قانون داوری تجاری‏ بین‏المللی،براساس ماده(35)همین‏ قانون،آرای داوریی که مطابق مقررات‏ مذکور در این قانون صادر شوند،قطعی و پس از ابلاغ،لازم الاجرا می‏باشند و در صورت درخواست کتبی از دادگاه‏ موضوع ماده ششم،ترتیبات اجرای‏ احکام دادگاهها،به مورد اجرا گذاشته‏ می‏شوند.

داوری دولتی برای اختلافات‏ خصوصی:

قانون منسوخ شورای داوری که‏ مصوب تیرماه 1345(با اصلاحات‏ 1348)بوده است،نمونه بارزی از داوری‏ نوع دولتی،برای رسیدگی به امور حقوقی‏ و کیفری مربوط به طرفین خصوصی‏ است.در ماده‏”یک‏”قانون مزبور،آمده‏ است که:”به منظور رسیدگی و حل‏ اختلافاتی که در این قانون پیش‏بینی‏ شده،وزارت دادگستری به تدریج در هر شهر،شورا یا شوراهایی به نام شورای‏ داوری تشکیل می‏دهد”.

داوران شورا برخلاف داوران‏ قراردادی،منتخب طرفین دعوا نیستند بلکه مطابق ماده(9)،داوطلبان انتخاباتی‏ می‏بایستی پس از انتشار آگهی از طرف‏ “طرفین‏ دعوا در صورت‏ توافق،می‏توانند برای‏ احقاق حق و فصل‏ خصومت،به قاضی‏ تحکیم مراجعه‏ نمایند”.

وزارت دادگستری،در موعدی که تعیین‏ شده،کتبا مراتب آمادگی خود را برای‏ داوطلبی،با ذکر دلائل صلاحیت خود،به‏ دادگاه شهرستان اعلام دارند.پس از آن، موضوع در کمیسیونی با حضور رئیس‏ دادگاه،دادستان شهرستان،رئیس کلانتری‏ محل،یکی از رؤسای دبیرستانها یا دبستانهای محل و نیز یکی از معتمدین‏ محل که خود داوطلب عضویت در شورا نباشد؛مورد رسیدگی قرار می‏گرفت و به‏ اکثریت آرا،بر صلاحیت حداکثر 30 نفر از بین داوطلبان برای هر دوره گواهی‏ می‏شد.5در واقع انتشار آگهی انتخابات‏ در هر حوزه از طرف رئیس دادگاه‏ شهرستان،اسامی داوطلبانی که‏ صلاحیت آنان گواهی می‏شد،اعلام‏ می‏گردید و ساکنان هر حوزه اعضای‏ شورای داوری را از بین همان افراد انتخاب می‏نمودند؛لذا آرایی که به نام‏ اشخاص دیگری که به صندوق ریخته‏ می‏شد،بی‏اثر قلمداد می‏شد.اگرچه‏ محول نمودن انتخاب اعضا به ساکنان‏ حوزه شورای داوری،تا حدودی وجهه‏ مردمی و غیردولتی آن را تقویت می‏کرد، ولیکن وابستگی آن به دولت انکارناپذیر بود.وزارت دادگستری تحت عنوان‏ پاداش،وجوهی به اعضای آن پرداخت‏ می‏نمود و برای پاداش و تأمین هزینه‏های‏ شورای داوری،دوات مطابق ماده(10) قانون فوق،اعتباری در بودجه کل کشور منظور می‏نمود.

علاوه بر مسائلی که خاص شورای‏ داوری سابق است،لحاظ نکته‏ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه،مجلس‏ شورای اسلامی نیز انجام داوری توسط مأمورین دولتی را(حتی در امور خصوصی)منع ننموده است؛چنانچه از ماده 577 قانون مجازات اسلامی، مصوب 2/3/1375 برمی‏آید که‏ حکمیت یا داوری توسط مستخدمین و مأمورین دولتی،اعم از استانداران و فرمانداران و بخشداران یا معاونین آنها و مأمورین انتظامی،خالی از اشکال است‏ و آنها،تنها در اموری نمی‏توانند دخالت‏ کنند که در صلاحیت خاص محاکم و مراجع قضائی است.بند 11 ماده(5) آیین‏نامه شورای عالی اطلاع‏رسانی، مصوب جلسات 417 و 418 مورخ‏ 25/1/77 و 8/2/77 شورای عالی‏ انقلاب فرهنگی،نمونه‏ای از این‏گونه‏ داوریها در موارد غیرقضائی است.مطابق‏ این بند،”داوری نهایی درباره فعالیتهای‏ اصلی مراکز اطلاع‏رسانی،جهت رفع‏ اختلافات احتمالی بین مراکز،در موارد غیرقضائی،به عهده شورداوری دولتی برای اختلافات دولتی

اصل یکصدوسی‏وهشتم قانون‏ اساسی،به دولت اجازه می‏دهد تا تصویب برخی از امور مربوط به وظایف‏ خود را به کمیسیونهای متشکل از چند وزیر واگذار نماید.یکی از مواردی که از وظایف دولت محسوب می‏شود،در اصل یکصدوسی‏وچهارم،چنین آمده: “در موارد اختلاف‏نظر و یا تداخل در وظایف قانونی دستگاههای دولتی،در صورتی که نیازی به تفسیر یا تغییر قانون‏ نداشته باشد،تصمیم هیأت وزیران که به‏ پیشنهاد رئیس جمهور اتخاذ می‏شود، لازم الاجرا است‏”.

در جهت اعمال اختیار فوق،دولت به‏ داوری دولتی(که مطابق ماده 577 قانون‏ مجازات اسلامی،ممنوعیتی نیز برای آن‏ نمی‏توان قائل شد)روی‏آورده و راهکارهای مختلفی را پیش‏بینی نموده‏ است تا از ارجاع اختلافات خوانده و خواهان-که هردو البته از دستگاه دولتی‏ می‏باشند-به مراجع قضائی جلوگیری‏ شود.نمونه‏هایی از داوری دولتی برای‏ اختلافات دولتی،صرف‏نظر از کارآیی یا عدم کارآیی آن،به شرح ذیل ذکر می‏نماییم:

1-حل اختلافات دستگاههای‏ اجرایی قبل از احاله به دادگستری،وفق‏ تصویب‏نامه راجع به نحوه بررسی‏ اختلافات دستگاههای اجرایی،مصوب‏ 1366.

2-بند(3)ماده(57)از فصل دهم‏ راجع به اتاق تعاون،مربوط به قانون‏ بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی‏ ایران مصوب 24/6/1370،که مقرر داشته:”اتاق تعاون وظیفه حل اختلاف و داوری در محدوده امور مربوط به‏ تعاونیها به صورت کدخدامنشی و صلح‏ مابین اعضا و اتحادیه‏ها و بین تعاونیها و اتحادیه‏ها را داراست.”

3-مصوبه 5/7/1372 هیأت‏ وزیران،که مطابق آن نظر معاونت‏ حقوقی و امور مجلس و ریاست‏ “کلیه اشخاصی که اهلیت‏ اقامه دعوی را دارند، می‏توانند منازعه و اختلاف‏ خود را اعم از اینکه در دادگاههای دادگستری طرح‏ شده یا نشده باشد و در صورت طرح در هر مرحله که‏ باشد،به تراضی به داوری‏ یک یا چند نفر رجوع کنند”.

جمهوری در مقام حل اختلافات‏ دستگاههای دولتی،لازم الاتباع است.

4-تبصره 12 قانون بودجه 1376، چنانکه ناظر به چگونگی رسیدگی به‏ اختلافات ملکی دستگاههای دولتی یا نهادهای عمومی غیردولتی توسط کمیسیون ویژه است،کمیسیون مزبور برای رسیدگی به تصرف متصرفین‏ (دولتی،نهادهای عمومی غیردولتی)با مسؤولیت سازمان برنامه و بودجه و حضور نمایندگان تام الاختیار وزارت‏ مسکن و شهرسازی،امور اقتصادی و دارایی،نماینده تام الاختیار وزرا یا بالاترین مقام اجرایی دستگاههای مستقل‏ طرف اختلاف؛تشکیل می‏شود.رأی‏ کمیسیون لازم الاجراست و در صورت‏ عدم اجرا در مهلت تعیین شده،سازمان‏ برنامه و بودجه مکلف است تا معادل‏ ارزش مایملک مورد تصرف را بنابه‏ پیشنهاد کمیسیون بر حسب مورد،بدون‏ رعایت محدودیتهای جابجایی در بودجه،از بودجه سال 1376 دستگاه‏ مذکور کسر و به بودجه دستگاه اجرایی‏ ذینفع اضافه نماید. دادرسی » خرداد و تير 1378 – شماره 14

پایگاه مجلات تخصصی نور

 

پاورقی:

(1)-مراجعه شود به کتاب: A.Kassis, Problems de base ce I Arbitrage,en droit international,Tome I,Arbitrage juridictionnel et arbitrage contractuel, L.G.D.J.,1987,p.7.

(2)-مراجعه شود به کتاب: R.David,L arbitage dans le commerce international, Economica,1981,p.9.

(3)-“داور در فقه دو معادل دارد:یکی قاضی‏ تحکیم و دیگر محکم بر وزن مرتب‏”(د. لنگرودی،دایرة المعارف علوم اسلامی و قضائی،ج 2،صص 962 و 1058).

(4)-برای توضیح بیشتر مراجعه شود به:مجله‏ فصلنامه حق،شماره پنجم،صص 11-12.

(5)-“رنه داوید”در کتاب داوری در تجارت‏ بین الملل،از این موضوع به عنوان نمونه یاد می‏کند و می‏گوید:در ایران لیستی از کاندیداهای‏ داوری وجود دارد و زمانیکه انتخاب داور بعهده‏ دادگاه باشد،الزاما از میان این افراد صورت‏ می‏پذیرد.رجوع شود به: R.David,precite, n.273.

(6)-ترکیب اعضای شورای عالی اطلاع‏رسانی‏ براساس ماده 4 آیین‏نامه فوق الاشعار عبارت‏ است از:1-رئیس جمهور(رئیس شورا) 2-وزیر فرهنگ و آموزش عالی 3-وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی 4-وزیر پست و تلگراف و تلفن 5-وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی 6-وزیر آموزش و پرورش‏ 7-وزیر بازرگانی 8-رئیس صدا و سیما 9-رئیس برنامه و بودجه 10-رئیس سازمان‏ امور اداری و استخدامی کشور 11-رئیس‏ متابخانه ملی 12-رئیس مؤسسه استاندارد 13-یک نفر از علمای حوزوی با معرفی شورای‏ مدیریت حوزه علمیه قم 14-حداکثر سه نفر از متخصصان اطلاع‏رسانی به انتخاب و حکم‏ رئیس جمهور که یکی از آنان از حوزه علمیه‏ خواهد بود.