تاريخ: ۱۸/۹/۱۳۸۶
شماره دادنامه: ۹۹۴ـ ۹۹۵
كلاسه پرونده: ۸۴/۵۳۸ ـ ۸۸۳
مرجع رسيدگي: هيات عمومي ديوان عدالت اداري.
شاكي: آقايان ۱ـ مرتضي نبوي ۲ـ علي ثروتي.
موضوع شكايت و خواسته: ابطال ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري.
مقدمه: شاكي به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشته است، در ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري مصوب ۲۴/۳/۱۳۷۱ هيات وزيران تصريح شده است، «كليه مراجعي كه به نحوي از انحاء در ارتباط با زمينهاي شهري اقداماتي از قبيل نقل و انتقال و صدور مجوزهاي قانوني ـ انجام ميدهند، ملزم و موظفند قبل از هرگونه اقدامي بدواً نظر وزارت مسكن و شهرسازي را درباره نوع زمين استعلام نمايند.» تصويب ماده ۶ اخيرالذكر با جنبه آمره آن، ايجاد تكليف و وضع قاعده آمره بر خلاف نيت و غرض مقنن بوده و اساساً تاسيس زائد بر قانون ميباشد كه خارج از حدود اختيارات دولت و مجريان قانون ميباشد. در حاليكه مسئولين سازمان مسكن و شهرسازي استان تهران از مفاد دادنامه شماره ۱۰۵ مورخ ۲۴/۳/۱۳۸۳ هيات عمومي ديوان عدالت اداري مبني بر ابطال بند ۱۱ ماده ۱۹ آييننامه فوقالذكر و تصريح اين دادنامه به اينكه تكاليف و الزامات قانوني دفاتر اسناد رسمي در خصوص نقل و انتقال املاك در قانون ثبت اسناد و املاك و قانون دفاتر اسناد رسمي و آييننامههاي مربوطه تعيين گرديده و سران دفاتر در اين زمينه وظيفه ديگري ندارند، آگاهي كامل دارند. لذا با عنايت به اينكه مفاد ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري مغاير با قانون مبناي آن بوده و تصويب آن از حدود اختيارات قانوني دولت خارج است و مستنداً به همان جهات مصرح در دادنامه شماره ۱۰۵ـ۲۴/۳/۱۳۸۳ هيات عمومي ديوان عدالت اداري تقاضاي ابطال آن را دارم. مديركل دفتر امور حقوقي دولت در پاسخ به شكايت فوق طي لايحه شماره ۷۲۹۰۱ مورخ ۹/۱۱/۱۳۸۴ مبادرت به ارسال تصوير نظريه تفصيلي شماره ۰۱/۱۱۰/۲۷۳۸۵ مورخ ۱۴/۹/۱۳۸۴ وزارت مسكن و شهرسازي نموده است، در اين نامه آمده است، الف ـ بموجب ماده يك قانون زمين شهري، قانونگذار هدف از وضع آن قانون را اين گونه اعلام ميدارد، «به منظور تنظيم و تنسيق امور مربوط به زمين و … اين قانون به تصويب ميرسد…» از آنجا كه براي تنظيم وتنسيق امورمربوط به زمين، رعايت نوعيت زمين به ويژه زمينهاي موات براي مراجع ذيربط با زمينهاي شهري ضروري است و حسب ماده ۱۷ قانون مذكور، اختيار تصويب آييننامه اجرايي مواد قانون به هيات دولت اعطاء گرديده است، لذا هيات دولت در ماده ۶ آييننامه اجرايي، مراجع مرتبط با امور زمين شهري را موظف به استعلام درباره نوعيت زمين نموده است. ب ـ هرگاه مقنن در مقام بيان مطلبي باشد و نسبت به قسمتي از آن مطلب سكوت اختيار كند، اين سكوت را سكوت در مقام بيان ميگويند. لذا به تناسب مقام براي آن سكوت معني خاصي را منظور مينمايد و آن معني را، مقصود مقنن تلقي ميكنند. به همين جهت ميگويند سكوت در مقام بيان، بيان است. مداقه در عبارات ماده ۱۲ قانون زمين شهري راجع به تشخيص نوعيت اراضي مدلل ميدارد كه قانونگذار صرفاً عهدهداربودن وزارت مسكن و شهرسازي جهت تشخيص عمران و احياء و قابل اعتراض بودن آن را بيان نموده است و در مقام بيان و ذكر لزوم استعلام از نوعيت زمين توسط مراجع خاصي نبوده تا گفته شود وظيفه تعدادي از مراجع مورد بيان قانونگذار قرار گرفته، و لذا غير از آن مراجع ذكر شده در قانون ساير مراجع ذكر نشده از جمله دفاتر اسناد رسمي به لحاظ سكوت مقنن، وظيفهاي براي استعلام ندارد. ج ـ راي شماره ۱۰۵ مورخ ۲۴/۳/۱۳۸۳ آن هيات مبني بر ابطال بند ۱۱ ماده ۱۹ آييننامه اجرايي قانون زمين شهري به دليل اينكه دفاتر اسناد رسمي را مكلف به استعلام و اقدام طبق نظر وزارت مسكن و شهرسازي راجع به مطلق اراضي اعم از داير و باير و موات نموده بود با جهات و دلايل و مباني ماده۶ آييننامه اجرايي انطباق ندارد. لذا موجبات تسري حكم راي شماره ۱۰۵ مذكور بر ماده ۶ آييننامه يا ابطال ماده ۶ به لحاظ وحدت مبنا و جهات فراهم نميباشد. دـ برابر تبصره يك ماده ۱۰ قانون زمين شهري واگذاري اراضي غيرموات نهادهاي غيردولتي طبق ضوابط وزارت مسكن و شهرسازي و با رعايت نظر ولي فقيه خواهد بود، لذا بايستي قبل از تنظيم سند از وزارت مسكن و شهرسازي استعلام گردد كه آيا ضوابط وزارت مزبور رعايت شده است يا خير. هـ ـ بعضاً پلاكهايي از اراضي شهري مورد معامله قرار ميگيرند كه متعلق به مالكيني است كه قبلاً از حد نصاب مقرر در قانون زمين شهري يا قانون اراضي شهري سابق استفاد نمودهاند و يا متعلق به افرادي است كه خريداران فعلي ادعا مينمايند به هيچ وجه به آنان دسترسي ندارد و سند انتقال قطعي را با استفاده از وكالتنامهاي كه در اختيار دارند، خواستار هستند كه ضرورت بررسي نوعيت زميـن و شرايط معامـل محرز است. از طرفي اداره كل امـور اسناد و سردفتران سـازمان ثبت طي نامه شماره ۲۶۶۳/۲۴ مورخ ۳۱/۲/۱۳۸۴ ضمن تاييد و تاكيد اجراي ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري موضوع ماده اخيرالذكر را منصرف از حكم قبلي ديوان مبني بر ابطال بند ۱۱ ماده ۱۹ آييننامه اجرائي مذكور اعلام نموده است. با عنايت به مطالب معنونه و به منظور جلوگيري از تضييع اموال دولت و انفال به لحاظ امكان نقل و انتقال يا احداث بنا و ساخت و ساز و حفر چاه و ساير تصرفات كه در صورت ابطال ماده ۶ فراهم خواهد گرديد از يك طرف و بروز مشكلات براي مردم از طرف ديگر صادر و راي مقتضي مبني بر رد شكايت مطروحه و بقاء ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري مورد استدعا است. هيات عمومي ديوان عدالت اداري در تاريخ فوق با حضور روسا و مستشاران و دادرسان عليالبدل شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بـررسي و انجام مشاوره با اكثريت آراء بـهشرح آتي مبادرت بـه صدور راي مينمايد.
راي هيات عمومي
همانطور كه در دادنامه شماره ۱۰۵ مورخ ۲۴/۳/۱۳۸۳ تبيين شده، مسئوليت تشخيص نوع اراضي اعم از موات، داير و باير به حكم ماده ۱۲ قانون زمين شهري و اعلام اراضي موات شهري به ادارات ثبت اسناد و املاك كشور به منظور ثبت و صدور سند مالكيت به نام دولت به موجب ماده ۶ قانون مزبور به عهده وزارت مسكن و شهرسازي محول شده است. نظر به مراتب فوقالذكر و اينكه سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به حكم قانون در زمينه نقل و انتقالات اموال غيرمنقول تكليفي به استعلام از وزارت مسكن و شهرسازي ندارد، بنابراين اطلاق ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري مصوب ۲۴/۳/۱۳۷۱ هيات وزيران كه مفيد تكليف دفاتر اسناد رسمي به استعلام نوع زمينهاي شهري از وزارت مسكن و شهرسازي در جهت ثبت نقل و انتقال اراضي مذكور است، خلاف قانون و خارج از حدود اختيارات قوه مجريه در وضع مقررات دولتي است و بهاستناد قسمت دوم اصل ۱۷۰ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ماده يك و بند يك ماده ۱۹ و ماده ۴۲ قانون ديوان عدالت اداري مصوب ۱۳۸۵ عبارت « نقل و انتقال» از ماده ۶ آييننامه اجرائي قانون زمين شهري ابطال و حذف ميشود.
ثبت ديدگاه