گفته شده در دهه ۸۰ در ایالات متحده عده ای از کارخانه داران چوب _که تحت حمایت صاحب منصبان قدرت به دنبال سود خود بوده و به جنگلها به چشم کالا می نگریستند _ در مواجهه با کارگران خودو اقناع ایشان در برابر اقدامات طرفداران محیط زیست از این شعار استفاده می کردند . جغدها یا آدم ها ؟زیرا با بریدن درختان ، جغدها بی خانمان می شدند و بابرجا ماندن درختان ، انسانها بیکار و گرسنه می ماندند . می گویند این افراد با تحریک کارگران جویای کار و صد البته محتاج نان به آنان می فهماندند که اگر جنگل باشد شما گرسنه خواهید بود و اگر می خواهید گرسنه نمانید باید درخت را دشمن فرض کرده و آن را با تمام توان از جای برکنید .

دراین باره اخباری می شنویم :

دریاچه ارومیه به عنوان بزرگتری دریاچه کشور در معرض نابودی است و چیزی نیست جز یک بیابان نمک و علت عمده آن چیزی نیست جز برداشت های بی رویه و ساخت دهکده های توریستی در اطراف این دریاچه بدون هرگونه کار کارشناسی . و تفاهم نامه های تنظیمی مسئولین برای نجات این دریاچه نیز سرابی است برای دلخوش کردن محیط دوستان و عموم مردم .

دریاچه پریشان نیز _که به عنوان یک تالاب بین المللی به ثبت جهانی رسیده است _ به علت عدم مدیریت منابع آب و همچنین عدم پیگیری های حقوقی لازم از سوی مردم و دستگاههای ذی ربط _که عمده علل آن حفر چاههای غیرمجاز بوده _ در معرض نابودی کامل قراردارد . چندی پیش عکس های هولناکی از اجساد تعدادکثیری لاک پشت و پرندگان بی گناه _ که بر اساس تصمیمات غلط مسئولین زنده زنده در نیزار های کنار این دریاچه سوختند _ در رسانه ها و سایت های اینترنتی منتشر گردید .

تالاب های آلاگل، اولماگل و آجی گل تالاب انزلی انتهای جنوبی هامون پوزاک هامون صابری و هامون هیرمند نی ریز و کمی جان شادگان، خورالعمی و خور موسی شورگل، یادگارلو و درگه سنگی مدتهاست که درلیست مونترو قرار گرفته اند . مطلعین می گویند : ایران در کنار یونان در صدر این لیست قرارداشته و بزودی عنوان نخست را از آن خود خواهد کرد . تالاب های صوفی کوم – میان کاله – استیل – امیر کلایه – بختگان –بوجاق و بختگان نیز وضعیتی بهتراز سایرتالاب ها ندارند و هراز چند یکبار به دلایلی از جمله برداشت های بی رویه توسط کشاورزان و همچنین مجاورت با صنایع و مدیریت غلط منابع آب در وضع بحرانی قرارمی گیرند .

در کنار این وقایع هرساله اخباری از ساختن جاده های گوناگون در دل جنگلهایی مانند جنگل ابر شاهرود، مازندران و حوالی کوه دماوند (تنها میراث طبیعی ملی کشور) شنیده می شود .اخیرا نیز جریان گذر جاده یا پلی در میانکاله در صدر رسانه ها قرار دارد و صد البته درکنار آن توجیه های مسئولین که دراین خصوص کار کارشناسی شده و این اقدامات تخریب محیط زیست را در میان نخواهد داشت .

دشت شقایق هاکه در دامنه جنوبی کوه دماوند گسترده شده ، درفصول بهار و تابستان درسایه حضور مردم ودر فقدان نهادهای نظارتی ، در معرض نابودی قرارداشته و به تلی از زباله های بازمانده توسط مردم تبدیل شده و شقایق های وحشی آن که مظهر زیبایی و عظمت این دشت می باشند به علت چیدن بی رویه توسط برخی ناآگاهان در حال نابودی قراردارند .

ساخت و سازهای غیر مجاز درکنار رودخانه ، دریاچه ها و سواحل و قول مسئولان در پاکسازی سواحل نیز خود داستانی دیگر دارد که هرچند یکبار سر از مطبوعات و رسانه ها درآورده و بعد از مدت کوتاهی به بوته فراموشی سپرده می شود .

اوضاع نابسامان منابع ملی ، میراث فرهنگی ما نیز وضعیت بهتری ندارند . عدم حراست صحیح از این میراث مهم و انجام برخی اقدامات غیر کارشناسی در پیرامون این منابع ارزنده که ازجمله آن می توان به ساخت سد سیوند و ماجرای امکان نابودی آرامگاه کوروش اشاره کرد که سالها محل بحث و مجادله مسئولین و طرفداران محیط و میراث فرنگی کشور بوده و همچنان ادامه دارد . شاید هفته یا ماهی نباشد که خبری از به یغما بردن میراث فرهنگی کشور و نمایش آن در موزه های اروپایی _ جایی که صد البته قدر آنرا بهتر می دانند _ شنیده نشود .

اخبار مربوط به شکار بی رویه حیوانات در مناطق حفاظت شده که منجربه انقراض و نابودی بسیار از گونه های اصیل و نادر من جمله یوزهای ایرانی گردیده و عدم پشتیبانی مسئولان از محیط بانان بی یاور . این آخری نیز مرگ ببر سیبری که میان هزاران حدس و گمان و میز گرد به بوته فراموشی سپرده شد و هیچ کس از مسئولین امر نه بازخواست شدند و نه مجازات .

این اواخر نیز سوخته شدن هزاران هکتار جنگل در نواحی زاگرس _که بعضا شائبه عمدی بودن و اختلافات قبیله ای در خصوص آن شنیده می شد_ و کمترین اقدامات حقوقی در دستگیری مسبب یا مسببین آن صورت نگرفت و اگرهم گرفت ما بی خبریم و همچنین ماجرای آتش سوزی ماههای گذشته در جنگلهای گرگان و مازندران که تا همین چند روز گذشته در حال سوختن بودند و شاید به مدد بارش های اخیر خداوند کمکی به اطفاء آنان نموده باشد و این در حالی بود که از مدتها قبل مسئولین به دروغ خبر از اطفاء حریق میدادند ! این جنگلها در حالی در حریق ساخته یا ناساخته می سوخته و به سوی نابودی می رفتند که در سایر مناطق کشور دهها هواپیماو بالگرد جنگی و پیشرفته کشور در حال اجرای مانورهای متعدد نظامی بودند و جنگلهای بی دفاع ما درانتظار چند بالگرد !

براستی کدام مهمتر است ؟ انسانها یا طبیعتی که ما را در خود اسکان داده است ؟ ظاهرا وقایع فوق نه به کسی مربوط است و نه کسی باید برای آن دل بسوزاند . براستی چه کسی برای صدها و چه بسا هزاران لاک پشت و پرنده ای که زنده زنده در آتش نیزار های دریاچه پریشان سوختند ، گریست؟ چه کسی برای بچه یوزی که مادرش را جلوی چشمانش کشتند ، می گرید ؟ و چه کسی برای ببر سیبری دل می سوزاند که قرار بود در زیستگاهی مناسب جایگزینی برای ببر منقرض شده مازندران باشد ؟ چه کسی می تواند جایگزینی مناسب بری جنگلهای سرسبز شمال پیشنهاد کند ؟ و چرا انقراض نسل ماهیان خاویاری برای هیچکس اهمیتی ندارد ؟

مسئولینی که وقت وبی وقت در سفرهای استانی خود بدون توجه به شرایط زیست محیطی و بدون ادنی کارشناسی و تحقیق و مشورت با متخصصین محیط زیست به بهانه های مختلف ، اقدام به افتتاح کارخانه ، معدن ، جاده و ساخت سد می نمایند و با این اقدام هر چند شادی موقتی مردم منطقه را فراهم و عوام فریبی می نمایند آیا به نتیجه کارخود اندیشیده اند ؟ براستی به کدامین مجوز به خود اجازه چنین تخریبات عمده ای را در سطح ملی داده ایم ؟ اگر ما احسن الخالقین هستیم برای این نیست که همه جا را به نابودی بکشانیم . برای این به ما احسن الخالقین گفته اند که بار امانت الهی را بر دوش بکشیم و نه اینکه آنرا نابودکنیم .

متاسفانه همه تضمین های حقوقی و قانونی در کشور دست آویز نوعی مماشات و سیاسی بازی شده است . رئیس جمهور قوانین مجلس را اجرا نمی کند و مجلس فقط تهدید می کند . قوه قضائیه در اعلام اسامی مجرمین اقتصادی و برخورد با مجرمین صاحب نام و احضار آنها به دادگاهها به بهانه اقتضائات سیاسی تسامح نموده و سکوت اختیار می کنند . استیضاح وزیران ، سئوال از مدیران و صاحب منصبان و مسئولین و محاکمه و مواخذه شده یک بازی سیاسی . هر که را بخواهند محاکمه کرده و و هر که را نخواهند سکوت می کنند . هواپیمایی سقوط می کند وزیر مربوطه به جای تسلیت و تسکین آلام داغدیدگان و پیگیری علت حادثه می گوید این سری حوادث طبیعی است …. مرگی صورت می پذیرد وزارت بهداشت آنرا محتمل می داند….. .خیابانی فرو می ریزد و شهرداری آن را اتفاق تلقی می کند…..

براستی در کدام حادثه یا واقعه که در طول این چند سال اخیر اتفاق افتاده سراغی داریم که مسئولین عمده و مسببین آن واقعه یا حادثه تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات شده و یا ازمناصب خود به واقع کنار گذاشته شده باشند؟ اگر هم شده که بنده کمتر سراغ دارم چند کارگر و کارمند دون پایه آن تحت تعقیب و مجازات شده اند و مسئولین و مسببین اصلی در جای خود مانده ، بلکه ارتقاء درجه هم یافته اند ! پیگیری کنیدو نتیجه بگیرید.

وقتی همه اینها را می دانیم و می خوانیم به جرات تایید می کنیم این جمله استاد را که به واقع شهر زیادی شلوغ شده است .

محمدرضا سماواتی پور